کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و مرثیۀ امام سجاد علیه السلام قبل

شاعر : علی اصغر یزدی     نوع شعر : مدح و مرثیه     وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن     قالب شعر : غزل    

مانـنـد ابـر پیـش یـتـیـمـان گـریـسـتـه            مـردی که پـای غـصۀ جانان گریسته

هر لحظه زندگی خودش را حسین دید            با این حساب از دل و از جان گریسته


از داغ و غصه‌های اسارت درون شام            با حال زار و مـوی پـریشان گریسته

قطعاً به یـاد نـیـزۀ غـربت میان دشت            او یا حـسیـن گـفـته فـراوان گـریـسته

در تشت چوب بود و حروف مقـطـعه            عـمـری بـرای قـاری قـرآن گـریـسته

شـایـد بـرای دخــتـر دردانـۀ حـسـیـن            وقـتی که دید خـار مـغـیـلان گـریسته

قـطـعاً درون زنـدگی اش سـود می‌کند            هر کس که پای عشق تو از جان گریسته

یعـقـوب چشم خویش برای حسین داد            کی!؟ او برای یوسف کنعـان گریسته

: امتیاز

زبانحال امام سجاد علیه السلام قبل از شهادت

شاعر : زهیر سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

آن روز پُـر عـذاب ز یادم نمی‌رود            فــریــاد آب آب ز یــادم نــمـی‌رود

جسم حسین بی‌سر و عریان به روی خاک            در بـیـن آفــتـاب ز یــادم نـمـی‌رود


تیر یل افکن و گلوی طفل شیرخوار            بـی‌تـابـی ربـاب ز یــادم نــمـی‌رود

معجر کشیدن از سر طفل سه ساله و            رخـسار بـی‌نـقـاب ز یـادم نمی‌رود

رگهای پـاره پـاره و فـریاد شیعـتی            از حـنجـر کـبـاب ز یـادم نـمی‌رود

: امتیاز
نقد و بررسی

با توجه به اینکه تیر سه شعبه در شهادت حضرت علی اصغر نیامده است بیت زیر تغییر داده شد

تیر سه شعبه و گلوی طفل شیرخوار            بـی‌تـابـی ربـاب ز یــادم نــمـی‌رود

زبانحال امام سجاد علیه السلام قبل از شهادت

شاعر : اسماعیل تقوایی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

از بعـد عـاشـورا چه تـنهـا مانده‌ام من            در کار خود با این جهان وا مانده‌ام من

این غـم هـمـیشه بـاعـث آزار من بـود            از کـاروان شـاهـدان جـا مـانـده‌ام من


بـیـمـاریـم شـد مـانـعـی بهـر شـهـادت            سرگـشـته این مدت به دنیا مانده‌ام من

اشکم همیشه جاری از آن خاطرات است            در روز و شبها غـرق آنها مانده‌ام من

بـا یـاد بــابـای غـریـب و سـر جـدایـم            بـا داغ اکـبـر جـان لـیـلا مـانـده‌ام مـن

هـر دم که یـاد آرم لبان خشک اصغر            انـگـار در داغـی صـحـرا مانده‌ام من

با یـاد شب‌های اسـارت، کـوفه و شام            بیدار وگریان طول شب‌ها مانده‌ام من

هر روز و شب بودم به سودای شهادت            گـر مانـده‌ام با این تـقـاضا مانده‌ام من

فـزت ورب الکعـبه ای زهـر هـلاهـل            از بهـر وصل حـق مهـیـا مانـده‌ام من

: امتیاز

زبانحال امام سجاد علیه السلام قبل از شهادت

شاعر : رضا رسول زاده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

سال‌هـای پـیـش داغ بی‌کـرانی دیـده‌ام            رأس بابـایـم به نی در کاروانی دیده‌ام

از بـدن‌های رهـا افـتاده یـادی کـرده‌ام            در مدینه تا که سقف و سایبانی دیده‌ام


داغ پـاره پـیکـرِ اکـبـر برایـم تازه شد            تا میان شـهـر، زیـبا رو جـوانی دیده‌ام

سوختم یاد رباب و اصغرِ لب تشنه‌اش            کودک ششماهه‌ای را هر زمانی دیده‌ام

رنج و درد شام بود از کربلا هم سخت تر            روز و شب آنجا بـلایی آسمانی دیده‌ام

یاد رأسِ در میانِ طشت خون گرییده‌ام            هر کجا که چوب یا که خیزرانی دیده‌ام

هرچه از یادم رود، این غصه در دل ماندنی ست            عمّه‌ام را در اسارت قـد کـمانی دیده‌ام

: امتیاز

زبانحال امام سجاد علیه السلام قبل از شهادت

شاعر : محمود اسدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

من چهل سال غم و غصه مکرر دیدم            نـرود از نـظـرم آنـچـه کـه آخـر دیـدم

بلـبـلان از غـم گـلها همه بی‌تاب شدند            غنـچـه‌ها را همه پژمرده و پرپر دیدم


کـوچـۀ تـنـگ نـدیـدم چـو عـمـویـم امّا            تـنـگـی قـتـلگـه و پـیـکـر بی‌سـر دیدم

مات و مبهوت نظر کردم و فریاد زدم            جای یک زخم هلالی روی پیکر دیدم

آنچه من دیـده‌ام ای‌کاش نبـیـند چشمی            من خودم کاکـل او در کف لشکر دیدم

از هـمه سختی گـودال همین بس باشد            قـتل صبر پدر و نـیزه و خـنـجـر دیدم

بوریا جمع تنش را همه بر عهده گرفت            پی انگـشت پدر در هـمه جـا گـردیـدم

با عـبا جـمع نمودم که نـریـزد عـباس             پــاره‌هــای تــنِ ســقــای دلاور دیــدم

کاش می‌مُردم ازاین غـم که نبـیـنم امّا            چـادر سـوخـتـه و پـارۀ خـواهـر دیـدم

وای از شام که نـامـوس خدا را بُردند            خـنـده و هـلـهـله در مـردم کـافـر دیدم

سخت تر از همه بازار یهـودی‌ها بود            عـمه‌ها را همه در حالت مضطر دیدم

: امتیاز
نقد و بررسی

تذکر:  منظور از چهل سال که در روایات نیز به آن اشاره شده است مدت بسیار طولانی عزاداری است که بعد از کربلا تا آخر عمر مبارکشان ادامه داشت؛ والا امام زین العابدین بعد از عاشورا ۳۴ سال بیشتر زنده نبودند و در سال ۹۴ یا حداکثر ۹۵ هجری به شهادت رسیدندعلامه طبرسی، اعلام الوری ج۱ ص ۴۸۱، فتال نیشابوری، روضة الواعظین ج ۱ ص ۲۲۱، محدث اربلی، کشف الغمه ج۲ ص ۸۲، ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب ج۴ ص ۱۷۵، شیخ مفید، مسار الشیعه ص ۴۵، شیخ طوسی، مصباح المتهجد ج ۲ ص۷۸۷، شیخ کفعمی، المصباح ص ۵۰۹، رضی الدین حلّی، العدد القویه ص ۳۱۵،

زبانحال امام سجاد علیه السلام قبل از شهادت

شاعر : سید پوریا هاشمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : ترکیب بند

سر سفـره به غـدا که نظـرش می‌افتاد            فکر اطفـال گـرسنه به سرش می‌افتاد

شـیر خواره بغل ِتازه عـروسی می‌دید            یـادِ لالایِ ربـاب و پـسـرش می‌افـتـاد


گـلـه مـی‌کـرد ز چـشـم بـد بـازاریـهـا            سـر بـازار هـمـیـنـکه گـذرش می‌افتاد

گوسفندی جلویش ذبح شد و رفت از حال            به دلـش روضـۀ ذبـح پـدرش می‌افتاد

این چهل سال فقط سینه زد و گفت حسین

یاد گـودال فـقـط سـیـنه زد و گفت حسین

یاد روزی که‌ ز خیمه نگران زد بیرون            با عصا گریه کنان سینه زنان زد بیرون

بی‌رمق جانب گـودال نظر می‌انداخت            دید با یک سر آشفـته سنان زد بیرون

از تـن شـاه لـبـاس عــربـی را بـردنـد            نیزه از هرطرف پیکـر آن زد بیرون

چـادر فـاطـمه را هم‌ بخـدا خونی کرد            خون‌ آن حنجر خشکیده چنان بیرون‌ زد

حاجت این دل غـمـدیـده روا می‌شد کاش

آن چهل منزل در پیـش دوتا می‌شد کاش

دور نـامـوس خـدا حـلـقـۀ نامحرم بود            خواست کاری بکند حیف که‌ فرصت کم بود

آنطرف‌ چـشم نوامیس به دستانش بود            اینطرف برروی دستش گره ای محکم بود

هر که‌ پرسید ز بازار فـقط گفت الشام            گفت‌ آنـقـدر بـدانـیـد که‌ خـولی هم بود

وسط مجـلس می تکـیـه به زینب دادم             چون که بر عرش خدا تکیه زدن حقم بود

گذر از شام به جز طعنه و آزار چه داشت

سهل ای کاش که همراه خودش پارچه داشت

: امتیاز

زبانحال امام سجاد علیه السلام قبل از شهادت

شاعر : علی اکبر نازک کار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

دیـر آمدی اجـل دلـم از غـصه آب شد            یک کوه غم به روی سر من خراب شد

دنیـا نساخت با من دلخـسـته، سـوخـتم            قـلـبـم ز خـاطـرات جـوانی کـباب شـد


بـیـمـار بـودم و پـدرم یـاوری نـداشـت            فـریـادهـای العـطـشـش بـی‌جـواب شد

یـادم نــرفــتـه دامـن آتـش گـرفــتـه را            یا دختری که زَهره‌اش از ترس آب شد

من هرچه می‌کشم فقط از شام می‌کشم            از آن به بعـد خـانـۀ شـادی خـراب شد

هر کینه‌ای ز حیدر و خـیبر که داشتند            با ضربه‌های سنگ به زنها حساب شد

در کوچه‌های پُر ز یهودی چه سخت بود            تـحـقـیـر اهـل بـیت پـیـمـبـر ثـواب شد

خلخال و گوشواره اگر رفت، جای آن            زیور، به دور گردن زن‌ها طـناب شد

برخورد به غیرتم و مُردم همان زمان            وقـتی که عـمـه وارد بـزم شـراب شـد

این درد قاتلم شده ،حرف از کنیز بود            از بـین جمع خـواهـر من انتـخـاب شد

دیگر بس است جان مرا زودتر بگـیر            دنـیـا فـقـط بـرای وجــودم عـذاب شـد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد، همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

از روی نیزه یک سر کوچک زمین که خورد            فـریاد عـمه “وای به حـال ربـاب” شد

کلمۀ غرور در فرهنگ لغت دارای دارای بار معنایی منفی است و صفتی ناشایست است و دون شأن اهل بیت لذا بیت زیر برا حفظ بیشتر شأن اهل بیت و انتقال بهتر معنای شعر تغییر داده شد .

برخورد به غرورم و مُردم همان زمان            وقـتی که عـمـه وارد بـزم شـراب شـد

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و همچنین عدم رعایت توصیه‌های علما و مراجع حذف شد، در بحث غارت معجرها دو نکته مهم باید مورد توجه قرار بگیرد ۱ـ موضوع غارت معجر بر فرض بر اینکه صورت گرفته باشد با آنچه متاسفانه بصورت عام در اشعار آورده می‌شود بسیار متفاوت است، لازم است بدانیم در عرب آن زمان قسمتی از حجاب زنان (معجر)، پارچه‌ای بوده که در مقابل صورت قرار می‌گرفته و این جزء حجاب بوده است؛ همچنان‌که هم اکنون نیز در عراق و عربستان بسیاری از کشورهای اسلامی این‌گونه حجاب دارند، از این‌رو حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در خطبه‌اشان در مجلس یزید فرمودند: وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ؛ دختران سول خدا را با صورت باز، شهر به شهر در معرض دید مردم قرار دادی! لذا آنچه در غارت معجرها مطرح است حذف این روبند صورت‌ها بوده است نه اینکه نعوذ بالله اهل بیت کشف حجاب شده‌اند همچنان که حضرت زینب سلام‌الله‌علیها هم بر همین موضوع اشاره می‌کنند که خود این نیز مصیبت بسیار بزرگ و دردناکی است ۲ـ گفتن و یادآوری غارت معجرها حتی در حد همان روبند صورت شایسته و سزوار اهل بیت نیست!!!  آیا اگر خود ما روزی ناموسمان به هر دلیلی همچون باد و... برای لحظاتی نتوانند حجاب خود را حفظ کنند آیا دوست داریم که یکسره به ما متذکر شوند که در فلان روز چادر خواهر، مادر و یا همسرمان را باد برده و ....  آیا ما از تکرار این حرف ناراحت نمی‌شویم؟؟ پس به هیچ وجه شایسته نیست این فاجعۀ تلخ را حتی بر فرض صحت آن بازگو و تکرار کنیم!!!

کـابـوس هـر شـبم شده بـازار شامـیان            تا آستـیـن پـاره به سـرهـا حـجـاب شد

زبانحال امام سجاد علیه السلام قبل از شهادت

شاعر : قاسم نعمتی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

دیدم به چـشم خویش غـمی ناشنیده را            در یک غـروب سرخ بلای عـدیده را

با نـالـه‌ام زمـین و زمان گریـه می‌کـند            از مادر ارث بُرده‌ام این اشک دیده را


یعـقـوبـم و بـدست خـودم بـیـن بـوریـا            چیدم به گریه یوسف پیـکـر دریـده را

یـادم نـمـی‌رود کـه چـگـونـه مـقـابـلـم            بسـتـنـد دست عـمـۀ قـامت خـمـیـده را

یـادم نـمی‌رود سـر شب لـحـظـۀ فرار            فـریـادهای دخـتـر گـیـسـو کـشـیـده را

هنـگـام جـابه جائی سر روی نـیـزه‌ها            دیدم شکاف هنجر و خون چـکـیده را

لعنت به آنکه مرکب خود نعل تازه زد            دیــدم ســپـاهِ روی بــدن‌هـا دویــده را

یک تـار مـوی عـمۀ ما را کسی نـدید            پوشانده بود نور حسین این حـمیده را

بزم شراب و تشت طلا جای خود ولی            خون کرده صحنه‌ای دل مهنت کشیده را

دشمن کنیز خواست و دیدم به چشم خویش            طفل یتـیم و وحشت و رنگِ پـریده را

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل تحریفی بودن حذف شد، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه فرمائید.

من با همین لـبان خودم نیـمه‌های شب            بـوسـه زدم گــلـوی بـریـده بــریـده را

ترسیم مصائب و حالات امام سجاد علیه السلام قبل از شهادت

شاعر : محمد جواد شیرازی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مسمط

مثل شمعی به روی خاک چکیدن سخت است           با پَر و بال پُر از زخم پریدن سخت است
تا چهل سال فـقـط آه کشیدن سخت است           یاد گودال و حرم جامه دریدن سخت است


روضه و گریه شده روزی او در هرشب           خاطـرش را همه دیـدنـد مکدّر هر شب
با لب تشنه و با یک دل مضطر هر شب           یاد یک واقعه از خواب پریدن سخت است

بـر امـامی که اسـیـری به بـیـابـان دیـده           زخــم پـا بـر اثــر خـار مـغـیـلان دیــده
اهل بیـتـش همه با صورت عـریان دیده           معجر و پوشیه و جامه خریدن سخت است

آب را دید و دلش یاد عمو سوخته است           جگرش سوخت؛ لبش سوخت؛ گلو سوخته است
بهر آن که سر و عمامۀ او سوخته است           حرف، از کوچه و بازار شنیدن سخت است

چقدَر از غم این فاجـعه افـروخـته است           چشم بر رأس پدر بر سر نی دوخته است
یاد حـلـقوم عـلی حنجـر او سوخته است           این وسط حرمله را یکسره دیدن سخت است

پیش آن کس که شرر بر جگرش افتاده           خـنـجـری کُـنـد به جـان پـدرش افـتـاده
دیـده کـه در تـه گـودال ســرش افـتـاده           تشنه لب کشتن مذبوح شدیداً سخت است

یک نـفـر که شده گـریـانِ پـدر تا حـالا           یــادش افــتـاده تـن خــونـی بـابـا حــالا
بـوریـایی که خـودش دیـده و امـا حـالا           دم آخر کـفـنش را طلـبـیدن سخت است

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل تحریفی بودن تغییر داده شد زیرا همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

چقدَر از غم این فاجـعه افـروخـته است           چشم بر نیزۀ شش ماهه فقط دوخته است

زبانحال امام سجاد علیه السلام قبل از شهادت

شاعر : حسین میرزایی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

از غم کرب‌و‌بلا گرچه دل، آرام نبود            به خدا هیچ کجا سخت تر از شام نبود

آن قـدر غـم به دلـم بـود ز داغ پـدرم            که دگر جای غـم طعنه و دشنام نبود


سـر مهـمـان ز سر بـام نـریـزند آتش            گـیرم این قـافـله از امت اسـلام نـبود

این چهل سال همه سوز دل من این است            دخـتر فـاطمه جـایش مـلاء عـام نبود

آنقدر کعب نی و سیـلی و شلاق زدند            جـای سالـم به خـدا در تـن ایـتام نبود

به تماشای اسیـران همگی جمع شدند            کوچه کوچه که دگر حاجت اعلام نبود

سخت تر از همه در بزم یزیدم بُردند            درد و غم های مرا باز سرانجام نبود

چوب در دست که بگرفت دل ما خون شد            ای خدا کاش به دست دگرش جام نبود

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل نامستند بودن و مغایرت با روایات معتبر حذف شد

هـمه رفـتـنـد سر بـام ولی کـاش دگر            آن زن پست یهـودی به سـر بـام نبود

آنچنان بی‌ادبی کرد نگویم که چه شد            ولی دیگر به روی نی سر بابـام نبود

ترسیم مصائب و حالات امام سجاد علیه السلام

شاعر : محمدسجاد عادلی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

در هر زمان و در همه جا گریه می‌کند            بـیـن نـمـاز و نـافـلـه‌ها گـریه می‌کـند

تـشـنه که می‌شود وسـط روز بیـشـتر            دارد بـه یـاد واعـطـشا گـریه می‌کـند


در کـنج خـانه یاد خـرابه به یاد تشت            می‌سـوزد و بـدون صـدا گریه می‌کند

دارد زمین و عـرش خـدا ناله می‌زند            وقـتی به یـاد خـون خـدا گریه می‌کند

او غصه دار غربت خود نیست لحظه‌ای            آقـا به یـاد کـرب و بـلا گـریه می‌کـند

طـفـلی گـریـست نـاله آقـا بلـند شد            راوی شنید گفت: چرا گریه می‌کند؟!

: امتیاز

زبانحال امام سجاد علیه السلام قبل از شهادت

شاعر : محمد حسین رحیمیان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

من سلاحم گریه و با گریه طوفان می‌کنم            سنگ را حتی به وقت گریه، گریان می‌کنم

مثل زهـرا مـادرم، مثل رقـیه خـواهـرم            دودمـان ظلـم را با اشک ویـران می‌کنم


زندگانی مرگ تدریجی است بعد از کربلا            کنج غربت درد را با درد درمان می‌کنم

بـی‌اراده ذکر لب عجـل وفـاتی می‌شـود            هر زمان که یاد از شام غـریبان می‌کنم

گـاه یـاد قـاسـم و گـاهـی بـه یـاد اکـبـرم            هر زمان که قصد رفتن بر گلستان می‌کنم

حـرمله داد مرا بد جـور در آورده است            تا تـوانـم لعـن بـر آن نامسـلـمان می‌کـنم

هر کجا که حرف کفن و دفن آید در میان            بی‌اراده یـاد از آن جـسم عـریـان می‌کنم

تا صدای قـاری قـرآن به گوشم می‌رسد            یاد از آن مجلس و آن چوب و دندان می‌کنم

خواهرم آن شب جلوی چشم من دق مرگ شد            شرم از آن ماجـرای کـنج ویران می‌کنم

: امتیاز

مدح و مرثیۀ امام سجاد علیه السلام

شاعر : سیدمحمدحسین حسینی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

سرت در سجده انگاری که در عرش برین باشد           اگر چه ظاهراً سجاده‌ات روی زمین باشد

پُر از اشک و دعا و روضه و حال مناجات است           غزل وقتی که در توصیف زین العابدین باشد


تو زین العابدین هستی و بی شک این لقب یعنی           عـبـادات تو در حـدّ امیـرالـمـومنـین باشد

کتاب الله و عترت، این سخن یعنی برای ما           دعـاهـای تو باید پیـش قـرآن مبـیـن باشـد

اگر پـای پـیـاده راهـی کـرب‌و‌ بلا هـستـیم           سـخـنـرانی تـو آغـاز راه اربـعـیـن بـاشـد

شفا پیداست در بیماری‌ات، اعجاز یعنی این           که در بیـمـاری آقـای ما احـیای دین باشد

در عاشورا اگر تب داشتی پس تشنه تر بودی           اگر راوی حقیقت گفته پس حالت چنین باشد

چنان گریان داغ سروهای ایل خود هستی           که هر کس دیده سیمای تو را اندوهگین باشد

ولی با این همه من مانده‌ام ای یادگار عشق           چه باید کرد وقتی دست غم در آستین باشد

چه باید کرد وقـتی کـاروانت راه می‌افـتـد           ولی هـمراه نامـوس تو خـولی لعـین باشد

: امتیاز

مدح و مرثیۀ امام سجاد علیه السلام

شاعر : محمد مبشری نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مربع ترکیب

داغی از دشت بلا شد به جگر مرهم تو            که تویی سِـرِّ خـداوند و خدا محرم تو
نام جانـسوز حسین زمـزمۀ هر دم تو            به خدا هست به جا تا به ابد پـرچم تو


تا قـیامـت بخـدا زنـده و جـاویـد تـویی
آنکه شد خونِ دل و یکسره بارید تویی

تو که هر لحظه به لب ذکر خدا داشته‌ای            کـربلا دیـدی و هـمـواره نـدا داشته‌ای
نـالـه‌ها می‌زدی سـوز صـدا داشـته‌ای            یـادگـاری به دلـت از شـهـدا داشـته‌ای

این چنین بود که سهم دل تو گشت بلا
آن زمانی که بدیدی غم یک دشتْ بلا

چشمۀ مهر و مه و اختر و خورشید تویی            آن که زنـده دل ما کـرد به امیـد تویی
آن که هر زخم زبان یکسره بشنید تویی            آن که خورشید خدا بر سرِ نی دید تویی

خونِ دل گشتی و در ساغر و هر جام شدی
تو خودت کرب و بلا، در همه ایام شدی

سال ها غصه و رنج و محنی کُشت تو را            یاد جانـسوز شه بی‌کـفـنی کُشت تو را
خاطرات گل خونین بدنی کُشت تو را            چون نمود آن سَرِ بر نی سخنی کشت تو را

ذرّه ذرّه ز غــم کرب‌و‌بـلا جـان دادی
تو خودت گوش بر آن قاری قرآن دادی

تو خودت در هـمه ایـامِ اسارت بودی            شاهد بی‌کسی و جور و جسارت بودی
وقت بی‌حرمتی و لحظۀ غارت بودی            قافله رفت در آن کاخ و عمارت بودی

شام ویـران شده و یک گـل لاله دیدی
جان بدادی چو غم داغ سه ساله دیدی

دیدی آن چه به سرت آمده است ای جانان            ذرّه ذرّه شـده‌ای آب به قـلـب سـوزان
ما هم ای کاش به کوی تو بیاییم ای جان            تا که بر خاک بقیع تو شَویم اشکِ روان

خود که دانی به ولای تو اسیـریم همه
کاش می‌شد به عـزای تو بمیـریم همه

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

داغی از دشت بلا شد به جگر مرهم تو            که تویی سِـرِّ خـدایی و خـدا محرم تو

زبانحال امام زین العابدین علیه السلام قبل از شهادت

شاعر : رضا قاسمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

در چهل سالِ گذشته اشک من رگبار بود            ابرِ باران‌زای چشمم روز و شب پربار بود

از گلویم آب خوش پایین نرفته هیچ وقت            کامم از خشکیِ داغِ تشنگی سرشار بود


زنـدگی کردم تـمام خـاطرات خویش را            پیش چشمم روضه‌ها هر روز، در تکرار بود

آه از آن لحظه که دیدم جسم بابا را به خاک            پیکری که روی آن انگار، یک نیزار بود

از همان ساعت که روی نیزه‌ها خورشید رفت            دائما پیـش نگـاهـم رقـص نـیـزه‌دار بود

من نماز اشک می‌خواندم به محراب بلا            روبـرویم روی نیـزه قـبـله‌ای سـیّار بود

وای، از شـام و تـمام چـشم‌های هـیز آن            دست‌هایم بسته بود و عمه در بازار بود

روضه‌های شام، از کرب و بلا هم بدتر است            مُردم از این داغ، که ناموس، در انظار بود

وای، از طشت طلا و قاریِ بزمِ شراب            آیه خواند و در جوابش خیزران در کار بود

وای، از چشمِ خریدار و نگـاه هرزه اش            کار او اصرار و کار عـمه‌ام انکار بود

منشاء این هتک حرمتها همان روزی ست که            دید، حیدر همسرش بین در و دیوار بود

: امتیاز
نقد و بررسی

تذکر:  منظور از چهل سال که در روایات نیز به آن اشاره شده است مدت بسیار طولانی عزاداری است که بعد از کربلا تا آخر عمر مبارکشان ادامه داشت؛ والا امام زین العابدین بعد از عاشورا ۳۴ سال بیشتر زنده نبودند و در سال ۹۴ یا حداکثر ۹۵ هجری به شهادت رسیدندعلامه طبرسی، اعلام الوری ج۱ ص ۴۸۱، فتال نیشابوری، روضة الواعظین ج ۱ ص ۲۲۱، محدث اربلی، کشف الغمه ج۲ ص ۸۲، ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب ج۴ ص ۱۷۵، شیخ مفید، مسار الشیعه ص ۴۵، شیخ طوسی، مصباح المتهجد ج ۲ ص۷۸۷، شیخ کفعمی، المصباح ص ۵۰۹، رضی الدین حلّی، العدد القویه ص ۳۱۵،

بیت زیر به دلیل مستند نبودن حذف شد موضوع طلب مرگ کردن و انتصاب این سخن به امام سجاد علیه السلام که فرمودند: ای کاش مادر مرا هر گز نمی زائید در هیچ کتاب معتبری نیامده است و مغایر روایات و احادیث معتبر از امیرالمؤمنین علیه السلام و خود امام زین العابدین علیه السلام است، این تحریف برای اولین بار در قرن دهم در کتاب منتخب طریحی بدون هیچ استنادی آورده شده است

کاش پایم وا نمی‌شد روی این دنیای پست            روزگار از بسکه با من سخت و بد رفتار بود

مدح و شهادت امام سجاد علیه السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : مربع ترکیب

سر خاک کف پای تو یا حضرت سجاد            جان، مست تولّای تو یا حضرت سجاد

دل غـرق تجلّای تو یا حضرت سجاد            دست من و اعطای تو یا حضرت سجاد


پـرواز دهد ذکر تو تا عـرش دعـا را

جـنت، شنـود از نفـست بـوی خـدا را

تو وجه خـدا، دست خدا، چشم خدایی            تو روح دعـا، بـال دعـا، قـلب دعـایی

تو کعبه و تو زمزم و تو سعی و صفایی            تو مشعر و خـیف و عـرفاتی و منایی

تا دور تو ای کعـبه مقـصود نگـردنـد

حـجـاج، طــواف حــرم الله نـکــردنـد

ای آب بقـا، قـطره‌ای از آب وضویت            وی خضر نبی، نخله سبزی، لب جویت

گـلبـوسۀ جان دو جهان بر گـل رویت            اربـاب دعـا چـشم گـشودنـد به سویت

خورشید دو گـیتی مه هر انجـمنی تو

آئـیـنـه زهـرا و حـسیـن و حـسنـی تو

مهر تو همه خـیل رسل راست وظیفه            گـفـتـار تو در لـوح الهی است لطیـفه

بـر لـعـل لـبت، بـوسـۀ آیـات شـریـفـه            مصحف، بود از فاطمه و از تو، صحیفه

اول عـلـی از سـلـسلـۀ خـیـر الانـامـی

چـارم ولـی حـق پـدر هـشـت امـامـی

تـو نـور فــروزنـدۀ مـصـبـاح هـدایـی            ســر سـلـسـلـۀ نـســل امــام شـهـدایـی

و الله تـو، پـیـغــامـبـرِ خــون خـدایـی            همسنگـر سرهای ز تن گـشته جـدایی

هر چند که بر گردن خود، سلسله داری

جا در دل بـشکـستۀ هر سلـسله داری

پـرواز کـند طـایـر وحـی از چـمن تو            شمـشیر خـدا خـطـبۀ دشمـن شکـن تو

افـسوس که شد سنگ جواب سخن تو            زنجـیـر کـند گـریـه بـه زخـم بـدن تـو

بس گل، که به سر ریخت ز سنگ لب بامت

افـسوس که بُـردنـد به ویـرانـۀ شامت

غـیر تو که ای یوسف زهـرای شهیده            گـردیـده پـیــام آور سـرهـای بــریــده

جـای صلوات از هـمـه دشنـام شنـیـده            خـون دلش از حـلـقۀ زنجـیر چکـیده؟

گیرم که عـدو برد سوی شام خـرابت

ای کـاش نـمی‌بـرد سوی بـزم شرابت

ای طایر رحمت، ز چه رو بال و پرت سوخت            هر لحظه دل از شعلۀ داغ دگرت سوخت

افسوس که در ماه محرّم، جگرت سوخت            از زهر جفا یکسره پا تا به سرت سوخت

یک کرب و بلا سوز دلت بود به سینه

تا کرب و بلا شد ز غمت شهر مدینه

عمری به دل سوخته‌ات، سوز نهان بود            خون جگرت، دم به دم از دیده، روان بود

چشمت به عزای شهدا، اشک فشان بود            از کعب نی‌اَت، بر بدن خسته نشان بود

در غسل تو یاران ز جگـر آه کـشیدند

بـر پـیکـر پـاکت اثـر سـلـسـله دیـدنـد

هر شب دل زارم شده، زوّار بـقـیعـت            ای کاش نهم چهـره به دیـوار بقـیعـت

چون شمع بسوزم به شب تـار بقـیعت            خـون گـریه کنم، لحـظۀ دیدار بقـیعت

گیرم به دل شب ز دل خـاک سراغت

گریم به تو و تربت بی‌شمع و چراغت

من «مـیـثـم» دلـسوخـتـۀ زار شـمایـم            خـاک قــدم مـیــثــم تــمّــار شــمــایــم

شـرمنـده که با هـیچ، خـریـدار شمایم            هر چـنـد بـدم، عـبـد گـنهـکـار شـمایم

نامـم ز ره لطف به خـاطـر بـسپـاریـد

در مصحف صدّیـقـۀ کـبری بـنگـارید

: امتیاز

مدح و مرثیۀ امام سجاد علیه السلام

شاعر : اسماعیل شبرنگ نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

اشکـی که می‌ریـزم برایت فرق دارد            صاحب عـزای من عزایت فرق دارد

نـام غـریب تو بـرایـم گـریـه‌دار است            مرثـیه خـوانـی در هـوایت فرق دارد


تـابـی نـداری تا که بـی‌تـابـی نـمـایـی            نـی در نــوای نـیـنــوایـت فــرق دارد

حـالـی که داری با تـمـام مـردم شهـر            جـان دو عـالـم به فـدایت...فـرق دارد

آقای من گـریـه‌ست " قـوت غالب" تو            با دیـگـران آب و غـذایـت فـرق دارد

بـا شـاهـدان دیگـر غــوغــای گـودال            هـر بـار شـرح مـاجـرایت فـرق دارد

ای کوه صبر از زخم "قتل صبر" گفتی            حال و هـوای روضه‌هایت فرق دارد

زخـمی که تیـر حـرمله بر قـلبـتان زد            بـا داغ دیـگـر بـی‌نـهـایـت فـرق دارد

داغ سـه سـالـه گــوشـۀ دنـج خــرابــه            این گـریه‌های "های‌هـایَت" فرق دارد

مـولای سجـاده نـمـاز اشک خـوانـدی            پـس بـا هـمـیـشـه ربـنـایت فـرق دارد

در هر شب جمعه پـریشان حال بودی            حـتـمـاً بـه یـاد روضـۀ گــودال بـودی

: امتیاز

مدح و شهادت امام سجاد علیه السلام

شاعر : مهدی رحیمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

یک کم از اشک تو در میزان دریا کم نبود           پیش غم‌های تو غم‌های دو عالم غم نبود

سر به مُهر کـربلا می بُرد در سجاده‌اش           آن که پیش هیچ کس غیر از خدایش خَم نبود


بعد قـرآن در نـزول آیـه‌های مُـحکَـمات           هیچ نطقی در جهان چون خطبه‌ات مُحکم نبود

پِلک بر هم می‌زدی کرب و بلا می‌شد مرور           مقتلی کامل تر از چشمت در این عالم نبود

روضۀ در پرده‌ات این بود که، در طول راه           غیر تو با عمه جانت هیچ کس مَحرَم نبود

گرچه کشتت ذره ذره شمر، با سَمِّ هُشام           در حقیقت قاتلت هم شمر بود و هم نبود

با حساب روضۀ گودال و ظهر و خیمه‌ها           عـلّتِ اصلـی مرگت حـتم دارم سَـم نبود

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با سر مطهر امام

شاعر : ناصر شهریاری، وحید دکامین نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مثنوی

الـســلام ای قـبـلـۀ اهـل نـظـر            السلام ای گـریۀ شب تا سحـر

السلام ای روضه‌های پُر شرر            السلام ای عـابد خـونین جگـر


ای که غم گشته انیس خاطرت            ای که جز مهدی نباشد زائرت

ای مــزارت قــبــلـۀ اهـل ولا            ای امـام چـارم ارض و سـمـا

ای همیشه در دلت روضه به پا            داغـهـا دیـدی تـو در کـربـبـلا

مصلحت این بود در تب بوده‌ای            راوی غـمهـای زیـنب بوده‌ای

عمری از غـم دیـدۀ تر داشتی            ارث غربت را ز مادر داشتی

بـر دلـت داغ بــرادر داشــتـی            روضه‌های شمر و خنجر داشتی

روز عـاشورا ز یـاد تو نرفت            غـربـت بـابـا ز یـاد تو نرفت

گر که دیدی پاره پاره پـیرهن            این همه شمشیر و نیزه، یک بدن

در دل گـودال جـسمی بی‌کـفن            سر به رو نی به روی خاک تن

بر لـب تو الامـان از شـام بود            خـون دلهـا از غـم دشنـام بـود

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما به دلیل مستند نبودن و یا تحریفی بودن مطالب و مغایرت با روایات معتبر؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور اجتناب از گناه تدلیس یا تحریف سخان ائمّه؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

روز عـاشورا ز یـاد تو نرفت            بوسه بر رگها ز یاد تو نرفت

مدح و مرثیۀ امام سجاد علیه السلام

شاعر : محمد علی مجاهدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

آن شب که آسـمان خـدا بی‌سـتاره بود            مردی، حضور فاجعه را در نظاره بود

در سوک خیمه‌های عطش، زار می‌گریست            مشکی که در کنار تـنی پاره پاره بود


سـهـم کـبـوتـران حــرم از حـرامـیـان            بال شکسته، زخم فزون از شماره بود

زخمی که تا همیشه به نای رباب ماند            از شـور لای لایـی یک گـاهـواره بود

چیزی که برد قافـله با خود ز کـربـلا            چشم به خون نشسته، دلی پرشراره بود

می‌دوخت چشم حسرت خود را به قتلگاه            انگـشتـری که هـمسفـر گـوشواره بود

راهی که کوچه کوچه به بن بست می‌رسید            در طول این مسیر فقط راه چاره بود!

: امتیاز

ذکر زمزمه ای شهادت امام سجاد علیه السلام

شاعر : سید محسن حسینی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک                   (به سبک: ای ماه من می ریزم از....)

من که دگـر بار سـفـر بـستم مدیـنه           من زائـر کـرب و بلا هـستم مدیـنه

می‌سوزد از پا تا سرم، ای وای، ای وای           شد پـاره پـاره جگـرم، ای وای، ای وای


شـد لحـظه‌هـای آخـرم، ای وای، ای وای

از چشم زین العـابدین، ای وای، ای وای           خون می‌چکد روی زمین، ای وای، ای وای

مدیـنه حـالـم را ببـیـن، ای وای، ای وای

*************************

با چشم خود دیـدم حـرم آتش گرفته           دیـدم که از پـا تا سرم آتـش گرفـته

عمه به سوی من دوید، ای وای، ای وای           او نـاله‌هـایـم را شنـیـد، ای وای، ای وای

او بارها جـانم خـریـد، ای وای، ای وای

تـن‌های بی سر دیـده‌ام، ای وای، ای وای           من عون و جعفر دیده‌ام، ای وای، ای وای

من جسم اکـبـر دیـده‌ام، ای وای، ای وای

*************************

دیـدم مـیـان قـتـلـگـه بـا اشک دیـده           من بـوسۀ عـمّه به رگ‌های بـریـده

من دیده‌ام باغ خزان، ای وای، ای وای           دیدم که عمّه شد کمان، ای وای، ای وای

من بـودم و آه و فغـان، ای وای، ای وای

دیدم به پیکر سر نبود، ای وای، ای وای           انگشت و انگشتر نبود، ای وای، ای وای

هـرگـز مرا باور نبود، ای وای، ای وای

*************************

زخم زبان‌ها کرده همچون شمع، آبم           در شام و کوفه خارجی کردند خطابم

من اشک و ناله دیده‌ام، ای وای، ای وای           افـسـرده لالـه دیـده‌ام، ای وای، ای وای

پـیـر سه ساله دیـده‌ام، ای وای، ای وای

خون ریزد از چشم ترم، ای وای، ای وای           دیدم سه ساله خواهرم، ای وای، ای وای

بـاشـد شـبـیـه مـادرم، ای وای، ای وای

: امتیاز